به گزارش مشرق، نصرتالله تاجیک، کارشناس مسایل سیاسی امروز سهشنبه 95/6/9 در سرمقاله روزنامه شرق نوشت:
حاکمیت اراده در دولت دولت یازدهم به دلایلی و با اهدافی که شاید طرح آن در اینجا باعث سوءتعبیر شود، کمی بیش از اندازه در مقابل مخالفان ناشکیبایی نشان میدهد. نقش و وظیفه مخالفان، بهشمارهانداختن نفس دولت است تا خود بر ارابه قدرت سوار شوند؛ بنابراین حتی به فرض عبور محافظهکاران از نقد سازنده و ورود به مرزهای تخریب، نباید دولت را به انفعال بکشاند. مهم آن است که خود دولت که بر منابع مادی و معنوی مسلط است و اهرمهایی برای تنظیم امور جامعه در دسترس دارد، پیکرهای واحد برای برنامهریزی، طراحی و مدیریت صحنه سیاسی کشور داشته باشد.
متأسفانه دولت یازدهم در پی دو آزمون فیشهای حقوقی و کنسرت، تا حدی انفعالی رفتار کرده است. با نگاهی نقادانه و بیطرف به تلاشهای سهساله این دولت نمیتوان نفی کرد که مجموعه سیاستگذاریها، برنامهها و اقدامات اجرائی دولت در کنار عملکردی که در زمینه سیاست خارجی و امنیت روانی جامعه داشته، روند روبهرشدی را نشان میدهد؛ هرچند همچنان با اشکالات، کمبودها و مشکلاتی نیز روبهرو است که بخشی ساختاری، قسمتی مربوط به میراث دولت گذشته و قسمتی هم به ناهماهنگیهای درونی دولت و نداشتن نظریه جامع برای رویارویی با مشکلات و تحولات کشور بازمیگردد.
وجود افراد غیرمؤثر در دولت نیز یکی دیگر از این کاستیهاست. البته رفع این نواقص فقط از سوی دولت به عنوان قوه مجریه امکانپذیر نیست و باید مجموعه نهادهای نظام سیاسی کشور برای رفع این کاستیها کمر همت ببندند. دولت یازدهم میتوانست در ابتدای استقرار، یک تصویر صحیح از شرایط بغرنجی که کشور را تحویل گرفته بود، به مردم ارائه دهد.
همچنین در استفاده از نیروهای گذشته که قائل به مأموریتهای اصلی این دولت، یعنی حاکمیت اراده و حضور مردم در بطن تحولات نبودند، تا حدی مماشات کرد. مهمترین سرمایه هر دولت، بدنه حامی آن دولت است؛ ولی متأسفانه مسئولان و مشاوران دولت یازدهم گویا توجه نکردهاند که مردم بعد از سپریکردن دوران سخت دولت دهم به این دولت امید بستهاند. آنان با همین امید در دو انتخابات اخیر کشور در سالهای ٩٢ و ٩٤ پای صندوقهای رأی آمدند و از سیاستها و برنامههای دکتر روحانی حمایت کردند؛ اما به دلیل مشکلاتی که به آنها اشاره شد، مخالفان هر روز شدت تهاجم خود را افزایش دادهاند.
وقتی اعضای دولت گاهی به شکل علنی به یکدیگر هشدار میدهند یا در قضیه کنسرتها، وزیری نه فقط از مواضع خود، بلکه از وظایف و مأموریت اصلی وزارتخانه متبوعش اینگونه چشمپوشی میکند، چگونه میتوان از مدیران استانی انتظار داشت بر سر اجرای وظایف، تحقق قانون و جایگاه نمایندگی دولت ایستادگی کنند؟!
عملکرد برخی اعضای دولت است که ضعف را تداعی کرده و زمینه ملوکالطوایفی عملکردن برخی افراد در خارج دولت را فراهم میکند. نگارنده از روی دلسوزی عرض میکند از ابتدای تشکیل دولت یازدهم فقدان راهبرد و خاستگاه سیاسی، نداشتن نظریه و نظریهپرداز، بافت غیرهمگن و نگاه برخی به دولت به عنوان «شرکت سهامی»، نداشتن ساختار تعریفشده منسجم بین بخشهای مختلف دولت، وجود حفرههای سیاسی- اجرائی در دولت، بسندهکردن به طیف خاص و محدود و بدتر از همه خوشخیم و بدخیمکردن نیروهای سیاسی کشور از راههای مختلف، از سوی برخی دلسوزان گوشزد شده بود؛ اما کمتر به آنها توجه شده است.
اینکه فلان مسئول در دفتر رئیسجمهوری با یک موضع در توییتر بگوید کسانی که سعی در بههمزدن رابطه دولت- ملت دارند، آب در هاون کوبیدن است، راهحل مشکل در دنیای واقعی نیست.